04-10-2015، 12:05 AM
مطمئن باش ، برو ...
ضربه ات كاري بود ، دل من سخت شكست ...
و چه زشت به من و سادگيم خنديدي
به من و عشقي پاك ، كه پر از ياد تو بود ...
و به اين قلب يتيم
كه خيالم مي گفت تا ابد مال تو بود ...
تو برو تا راحت تر
تكه هاي دل خود را آرام سر هم بند زنم
دل كه رنجيد از كسي خرسند كردن مشكل است
شيشه بشكسته را پيوند كردن مشكل است
*********************
معلم گفت فعل را صرف کن !
گفتم : رفتم رفتی رفت و سکوتی کلاس را فرا گرفت …
بغض گلویم را فشرد ، بغضم را شکستم و گفتم :
دلم را شکست و رفت ، غرورم را له کرد و رفت
عشقم را بی رحمانه رها کرد و رفت …
او برای همیشه رفت ، رفت ، رفت …
*********************
قدیما همه چیزهایمان بوی ماندن می داد
آن روزها حتی بیسکویت ها هم مادر بودند ولی حالا شده اند : های بای !
*********************
سهم من از دنیا نداشتن است
تنها قدم زدن و فکر کردن به کسی که هیچوقت نبود
ضربه ات كاري بود ، دل من سخت شكست ...
و چه زشت به من و سادگيم خنديدي
به من و عشقي پاك ، كه پر از ياد تو بود ...
و به اين قلب يتيم
كه خيالم مي گفت تا ابد مال تو بود ...
تو برو تا راحت تر
تكه هاي دل خود را آرام سر هم بند زنم
دل كه رنجيد از كسي خرسند كردن مشكل است
شيشه بشكسته را پيوند كردن مشكل است
*********************
معلم گفت فعل را صرف کن !
گفتم : رفتم رفتی رفت و سکوتی کلاس را فرا گرفت …
بغض گلویم را فشرد ، بغضم را شکستم و گفتم :
دلم را شکست و رفت ، غرورم را له کرد و رفت
عشقم را بی رحمانه رها کرد و رفت …
او برای همیشه رفت ، رفت ، رفت …
*********************
قدیما همه چیزهایمان بوی ماندن می داد
آن روزها حتی بیسکویت ها هم مادر بودند ولی حالا شده اند : های بای !
*********************
سهم من از دنیا نداشتن است
تنها قدم زدن و فکر کردن به کسی که هیچوقت نبود