[Shahlashahriari]

به دو چیز نباید تکیه کرد: 

دیوار تازه رنگ شده، 
انسان تازه به دوران رسیده.

[の o r s ค]

مـی دانـی؟!
آدم هایـی ڪه زودبه زود
عڪس پروفایل عوض می ڪنند
نـه بیڪارنـد و نه دیـوانـه
ایـن آدم هافقـط
دلـتنـگ یڪ آدم ممنـوعه هستند
و تنهاراه فریاد دلتنگیشان
عڪس پروفایلشان است...

[の o r s ค]

هرگز بہ ڪسی ڪہ براے..

 "احساس تو "

ارزش قائل نیست ...

دل نبند ..

بہ خودت بیاموز ..

هرڪسی ارزشِ ماندن ..

در قلبِ توراندارد...

[の o r s ค]

كاش...

 جنس دلها از كاغذ بود....

 نه ازشيشه".....

 سوختن بهتر از شكستن است....

[の o r s ค]

ســـــاڪتم! 

چـوڹ: یڪ بغض سنگے 

تـمام تـار هاے گـلویم را

بہ راحتے قطع کرده! 

حـالا فـقط مـــــنم و حـنجر-ه اے ڪہ

فریـادش سڪوت اســـت..

[の o r s ค]

از تفأل های حافظ خسته ام ای شهریار
"آمدی جانم به قربانت" ، نمی آید چرا؟!

[の o r s ค]

....در انتظار تو بودم 
هفت روز گذشت.....
نمی دانم ، شاید هفت سال 
تو نیامدی و علف خندید
من اعلان ترحیم خویش را
در حاشیه آخرین برگ پاییزی 
در دایره رویا ، دیدم 
در آینه پنهان شدم 
تا از سوگ خود
و در سیاهی پیراهن مادرم 
از بیراهه سفر ، باز گردم 
آه....
آیا بار دیگر در بستر گناهی تازه 
خواب تو را خواهم دید؟

[Shahlashahriari]

به یاد داشته باش:

آینده کتابی ست که امروز می نویسی
پس چیزی بنویس که فردا از خواندن آن لذت ببری

[Fa Ti]

اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد و موش گوش دارد،
بگوییم:
ملائکه در حال نوشتن هستند...

نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، ”مراقبت الله“را در نظر دارد!

قصـه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم:
بچه را ول کردی به امان خـــدا
ماشین را ول کردی به امان خـــدا
خانه را ول کردی به امان خـدا
واینطور شد که "امان خـــدا" شد؛ مظهر ناامنی!

ای کاش میدانستیم امن ترین جای عالم، امان خداست....

[koroush]

تلخـــــــــــــی روزگار اینه کـــــه:


خیـــــلی چیـــزارو میـــــشه خواست!


ولی نمیشه داشت...!!