[の o r s ค]

چـــقـــــدر ســـخــتـــ اســــت
دوســـــت داشـــــتـــــنـِ
کــســـــــــــے کـــــہــ
بـــہ فـــکــــر کـــســــے
دیــــگــــر اســــــــتــــ
و تـــــو راهـــــــے
بـــہ جـــز مــــنـتظــــر
مـــانــــدن بـــرایــــہ
درکــــــ حقـــــیـ قـــــت
نـــخـــواهـــــے
داشــــــــتـ

[の o r s ค]

ما قول های زیادی به هم داده بودیم ، مثلا قول داده بودی چشم هایت برای من باشد و خنده هایت فقط دل من را به قنج بیاورد ، من گونه های نرمم را برای تو کنار بگذارم ، تو چالِ دیوانه کننده ات را برای من ، من صدایم را که زیر لب شجریان می خواند و تو صدای ظریفت که اسمم را ترانه می کند ، من شانه هایم را برای تو و تو غرق شدن در موهایت را برای من ، من بازوهایم را برای چرخاندنت زیر باران ، تو دست هایت را برای بازی کردن روی صورت من ، مثلا قول داده بودیم که طپش قلب تو شب ها لالایی من باشد و شمردن نفس های من بازی تو برای خواب رفتن ، قول داده بودی جمعه ها را دست به سیاه و سفید نزنی و من روز را برایت رنگین کمان کنم ، آوردن چای با من ، گذاشتن موسیقی و بلند خواندن کتاب با تو ، مثلا قول داده بودیم تو برای من باشی من برای تو ، من تو را تا آخر دنیا دوست داشته باشم و تو من را ، و من حالا نمی دانم که تو کجایی ، چه می کنی ، برای که هستی و به چه کسی قول می دهی 
و ما آدم ها چقدر بد قولیم.....

[の o r s ค]

بدترين نوع خودكشى اميدوار بودن

به چيزاييه كه

هیچوقت اتفاق نمی افته ...

[の o r s ค]

+میدونی اون چیه که از الانمون غم انگیزتره ؟
-چیه؟
+این که قرار بود این سالا بهترین سالای عمرمون به حساب بیاد...

[の o r s ค]

دختـــرکــــ...
لبخنـــد هایــ مصــنوعیتــ را آینهـ همـــ بــاور نمیکنــــد
حالــا تو هــرچقـــدر همــ میخـــواهــی جلــویـ آینـــه دیــوانهـ بـازیـ کنــــ
میفهمـــــم
دلتــ گرفتـــهـ تـــر از اینهاستـــ کهــ بتوانـــی از تهــ دلــ بخنـــدیــ... :)

[の o r s ค]

کــٰٓـٰٓـٰٓٓــاشْ ٰٓ اٰوْنٰٰٓ بـٰٓـٰچْہ دیٰٓـٰٰٰٰٓٓـٓــروزْ 

امــٰٓـٰٓـٓٓٓــروز بـٰٓـٓٓـزْرگـٰٓــ نمیشــٰٓـٰٓـد . . .

[の o r s ค]

نَسلِـ مَن نَسلـ✘ـــیه 

که هیچ✘ـوَقت نَرسید به مقـ✘ـصد

نسلـ✘ـــِ دود قُـــــ✘ـــــرصـــ

خُودکُشیــ✘ـــ

 و حَسرَتــــ✘ــــــ

[の o r s ค]

مرا....

بايد دركــــــ كرد..

بایـــد...

فهــــــــمید

خودم چیـزی نمـیگویمــ...

[の o r s ค]

خـُـــــــــــــــدایا ..

مَگر بودنِ او در کِـــــــــــــنارم ..

چقدر از جَهــــــانت را میگرفـــت ..!؟

[の o r s ค]

هیچ 'چیز
"بدتر" از "قتـــــل احســــــاس" 'نیست'.....
خیلی سخته یکیو به اندازه ی 
 وجودت دوست داشته باشی 
 بعدش با تمام توانت بخوای 
 فراموشش کنی.....