22-10-2018، 01:06 AM
تو رفته ای که بی من، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم
من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم
کلمات کلیدی |
مشاعره شعر |
مشاعره
|
||||||||||||||||||||||||||||||
22-10-2018، 01:06 AM
تو رفته ای که بی من، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم
22-10-2018، 02:21 PM
تقصیر خودم بود که لب باز نکردم
احساس دلم را به تو ابراز نکردم
23-10-2018، 11:02 AM
مانیا
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش که گناه دگری برتو نخواهند نوشت
23-10-2018، 02:14 PM
پرنده ی سندباد
ترسی از مردن ندارم، بی تو تمرین کرده ام کامِ تلخِ عشق را با مرگ شیرین کرده ام
24-10-2018، 02:19 PM
تو که از حال دل ِ خسته ی من با خبری بی تفاوت شدنت، سخت عذابی دارد
24-10-2018، 02:25 PM
دو کاشانه است در عالم یکی دولت یکی محنت به ذات حق که آن عاشق از این هر دو به در باشد
24-10-2018، 03:17 PM
در خودم هرچه فرورفتم و ماندم کافی است رو به بیرون زدن از خویش, دری میخواهم
|