28-10-2017، 08:22 PM
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
کلمات کلیدی |
مشاعره شعر |
مشاعره
|
||||||||||||||||||||||||||||||
28-10-2017، 08:29 PM
دلم برای خودم لااقل کمی می سوخت
اگر که پوچی دنیایتان امان می داد
28-10-2017، 08:35 PM
در غربت اگر مرگ بگیرد بدن من
که کند قبر و که دوزد کفن من
28-10-2017، 08:39 PM
در جوانی هر چه نالیدم کسی یادم نکرد
در قفس مردم ولی صیاد آزادم نکرد
28-10-2017، 08:40 PM
در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد
دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد
دوستی با هر کس کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هر جا نهادم طعمه ی صیاد شد
28-10-2017، 08:49 PM
دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی
|