10-06-2016، 03:47 PM
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
میکنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
میکنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
کلمات کلیدی |
مشاعره شعر |
مشاعره
|
||||||||||||||||||||||||||||||
10-06-2016، 03:47 PM
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
میکنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
10-06-2016، 03:52 PM
همه سهم من از عشق تو غم بود ولی
دوست دارم که ترا شاد ببینم ای دوست
10-06-2016، 04:04 PM
تا بافه ی گیسوی تو در باد رها شد
در کار گره خورده ی ما پیچ و خم افتاد
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
10-06-2016، 04:08 PM
در دلم بود كه بی دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعی من و دل باطل بود
10-06-2016، 04:19 PM
دوباره ساعت صفر و غزل غزل باران
شروع نم زده ی جاده های بی پایان…
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
10-06-2016، 04:22 PM
نگرانم تو ، دلت این همه یک دنده نبود
یا اگر بود چنین از دل من کنده نبود
10-06-2016، 04:30 PM
دوباره وصل و فراق و قرار عاشقی و
تمام خاطره هایی که میشود اکران…
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
10-06-2016، 04:46 PM
نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست
10-06-2016، 08:01 PM
تو بمن خندیدیو
نمیدانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیده ام!!! باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید....
هرچیز که در جستن آنی،آنی.
11-06-2016، 04:58 AM
دلم را آهنی کردم مبادا عاشقت گردد
ندانستم تو ای ظالم دلی آهن ربا داری
|