26-02-2016، 12:22 PM
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
متن آهنگ
کاشکی تقدیر انسان ها فقط در خواب بود قصه از آغاز سر میشد دلت بی تاب بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود
سخت دلخونم از این بی رحمی تلخ و غریب کاشکی کاشکی در رسم دنیا عشق ورزی بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود
کاشکی تقدیر انسان ها فقط در خواب بود قصه از آغاز سر میشد دلت بی تاب بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود
سخت دلخونم از این بی رحمی تلخ و غریب کاشکی کاشکی در رسم دنیا عشق ورزی بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود
سخت دلخونم از این بی رحمی تلخ و غریب کاشکی کاشکی در رسم دنیا عشق ورزی بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود
کاشکی تقدیر انسان ها فقط در خواب بود قصه از آغاز سر میشد دلت بی تاب بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود
سخت دلخونم از این بی رحمی تلخ و غریب کاشکی کاشکی در رسم دنیا عشق ورزی بود
بعد تو بیزارم از صبح و طلوع آفتاب کوچه های عاشقی از مهر تو مهتاب بود
گفته بودی تا ابد همراه و هم خار منی لعنت و نفرین بر این بی راهه که مبهم بود
قلبم از طرز نگهات باز هم آتش گرفت کاش در چشمان تو یک چشمیه پر آب بود