29-01-2016، 07:30 PM
پشت چراغ قرمز
پسرکی با چشمان معصوم و دستانی کوچک گفت :
چسب زخم نمی خواهید ؟
پنچ تا ، صد تومن ،
آهی کشیدم و با خود گفتم :
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم ،
نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو ...
کلمات کلیدی |
حسین سخنان پناهی |
سخنان حسین پناهی
|
|||||||||||||||||||||||||||
29-01-2016، 07:30 PM
پشت چراغ قرمز
پسرکی با چشمان معصوم و دستانی کوچک گفت :
چسب زخم نمی خواهید ؟
پنچ تا ، صد تومن ،
آهی کشیدم و با خود گفتم :
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم ،
نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو ...
29-01-2016، 07:34 PM
چرا به بتهای مرده سنگ بزنم ، وقتی بت های زنده فراوانند …
29-01-2016، 07:37 PM
من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ..
یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه …
و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!
29-01-2016، 08:07 PM
غریبه بود اشنا شد …
عادت شد … عشق شد … هستی شد … روزگار شد … …خسته شد… بی وفا شد … دور شد… بی گانه شد … فراموش نشد
29-01-2016، 08:49 PM
خوشا به حال لک لکا که خوابشون واو نداره
خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره
خوشا به حال لک لکا که مرگشون گاف نداره
29-01-2016، 08:50 PM
رخش گاری کشی می کند !
رستم، کنار پیاده رو سیگار می فروشد!
سهراب، ته جوب به خود می پیچد !
گرد آفرید، از خانه زده بیرون !
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند !
ابوالقاسم برای شبکه ی سه سریال جنگی می سازد !
وای …
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند !
29-01-2016، 08:51 PM
از آجیل سفره ی عید
چند پسته ی لال مانده است
آنها که لب گشودند؛ خورده شدند
آنها که لال مانده اند؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال، سکوت دندان شکن است !
29-01-2016، 08:53 PM
من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو ئیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
و آب از آب تکان نمی خورد !
29-01-2016، 08:54 PM
من حسینم، پناهی ام
خودمو می بینم
خودمو می شنفم …
تا هستم جهان ارثیه ی بابامه.
سلاماش و همه ی عاشقاش
و همه ی درداش، تنهائیاش
وقتی هم نبودم مال شما.
29-01-2016، 08:57 PM
اشکهای من از غصه نیست، فقط
چشمهای من خجالتیست
چشمانم به وقت دیدنت عرق می کند
اما
تو این را باور نکن
غصه از اشکهای من می بارد
|