25-06-2016، 05:19 PM
مبر از درد شکایت به طبیبان زنهار
که ز یک درد به صد درد گرفتار شوی!!
که ز یک درد به صد درد گرفتار شوی!!
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
کلمات کلیدی |
مشاعره شعر |
مشاعره
|
||||||||||||||||||||||||||||||
25-06-2016، 05:19 PM
مبر از درد شکایت به طبیبان زنهار
که ز یک درد به صد درد گرفتار شوی!!
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
25-06-2016، 05:24 PM
یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود
شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود
25-06-2016، 05:30 PM
دیگر بس است هرچه خدا، حافظِتو شد!
ایدل! از این به بعد خدا را تو حفظکن...
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
25-06-2016، 05:33 PM
ناز بودی ناز کردی من خریدارت شدم
آمدی با جان و دل سر گرم بازارت شدم
25-06-2016، 05:43 PM
میرسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر
قـاتـل مـولایمـان شـمـشـیر صیقل میدهد...
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
25-06-2016، 05:53 PM
دیگر یتیم های علی بی پدر شدند
گویا دوباره خسته و بی بال و پر شدند چشمم به حال و روز دلم گریه می کند دیگر تمام ثانیه ها بی ثمر شدند
25-06-2016، 05:57 PM
دل سودازده را راحت و آزار یکی است
خانه پردود چو شد، روز و شب تار یکی است!
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
25-06-2016، 06:03 PM
تا میکشم خطوطِ تو را پاک میشوی
داری کمی فراتر از ادراک میشوی
26-06-2016، 06:30 PM
یک نامه به نامم ننوشتی مگر آخر
کاغذ به سمرقند تو ای قند، به چند است؟!
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
26-06-2016، 06:35 PM
تو چه کردی که دلم را به تنم لرزاندی
یک شبه آمدی و در دلم عمری مانـدی
|