[.AnGeL.]

یک نفر هست که خود نیست ولی خاطره‌اش

صبحِ هر روز مرا سخت بغل می‌گیرد...

[MaNi]

ديگر از كف ندهم آسانت
ترسم اين شعله سوزنده عشق
آخر آتش فكند بر جانت

[Raha71]

توکه احساس مرا این همه باور داری

می شود دست ازاین فاصله ها برداری

من از این فاصله در حد جنون دلگیرم

تو هم انگار ،ازاین فاصله ها بیزاری

[MaNi]

یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!

                    اکنون تو ز من دل‌ زده‌ای ! من ز تو دلتنگ

[M.E.H.D.I]

گر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

[MaNi]

می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه ی خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه ی خویش

می روم که در آن نقطه ی دور

شست وشویش دهم از رنگ گناه

شست وشویش دهم ازلکه ی عشق

زین همه خواهش بیچا و تباه

می روم تا ز تو دورش سازم

زتو ای جلوه ی امید محال

می برم زنده به گورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال

[M.E.H.D.I]

لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

[Raha71]

تا كی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش

حیف باشد كه تو در خوابی و نرگس بیدار

[MaNi]

می روی گاهی زیادم بی دلیل
خاطراتم ناخودآگاه گریه زاری میکند
تا برای شعر خود قلم بر کاغذ می زنم
نام تو هر واژه را چون گُل بهاری می کند
تا بیایی پر کنی افکار پوچ ذهن من
لحظه های عمر من لحظه شماری می کند

[.AnGeL.]

دلم از ریخت که افتاده، دلم را تو نریز

خود به خود چینی ام از رد ترک می ریزد...