02-07-2016، 06:10 PM
ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺗﻠﺦ ﻣﺎ، ﺟﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﻣﺎ، ﺍﺷﮑﯽ ﺑﯿﺎﻓﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﻭ
ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﻣﺎ، ﺍﺷﮑﯽ ﺑﯿﺎﻓﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﻭ
کلمات کلیدی |
مشاعره شعر |
مشاعره
|
|||||||||||||||||||||||||||
02-07-2016، 06:10 PM
ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺗﻠﺦ ﻣﺎ، ﺟﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﻣﺎ، ﺍﺷﮑﯽ ﺑﯿﺎﻓﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﻭ
03-07-2016، 11:53 AM
من همچو بارانم ولی، همچون دو روی سکه ای
من با تو دلشادم ولی، از بودن من خسته ای
03-07-2016، 02:48 PM
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
هرچیز که در جستن آنی،آنی.
03-07-2016، 04:23 PM
نگو به من، گناه تو به پای من حساب نیست
که از تو آرزوی من به جز همین عذاب نیست
03-07-2016، 05:30 PM
یک نظر در آن کتاب باز ابروهای تو
اهل دل را منصرف از هر کتابش می کند
03-07-2016، 05:48 PM
معنا ندارم بی تو من، در دفتر و دیوان دل
اما چو اسمت می رسد، شیدای شیدا می شوم
03-07-2016، 06:23 PM
نفس تا می شود جاری، درون سینه جا داری بمان تا آن دم آخر، تو از چشمم نمی افتی
03-07-2016، 06:55 PM
نشود فاش کسی ، آنچه میان من و توست
تــا اشارات نظر نامــــه رسان من و توست
03-07-2016، 07:07 PM
من قطره ام دریای من، گم گشته ام در ساحلت با اینکه ناچیزم ولی، من با تو دریا می شوم
03-07-2016، 07:19 PM
یک جهان بر هم زدم وز جملـه بگزیــــدم تو را
من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را
|