11-06-2016، 02:30 PM
من شب ترین بخت جهان را با خودم دارم
کاری به کار لحظه هایم دارد ایا صبح؟
کاری به کار لحظه هایم دارد ایا صبح؟
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
کلمات کلیدی |
مشاعره شعر |
مشاعره
|
||||||||||||||||||||||||||||||
11-06-2016، 02:30 PM
من شب ترین بخت جهان را با خودم دارم
کاری به کار لحظه هایم دارد ایا صبح؟
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
11-06-2016، 02:35 PM
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست
11-06-2016، 02:40 PM
توی میدان نبردت تن به تن جنگیده ام
لشکر تنهایی ام را عشق فرمان میدهد…
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
11-06-2016، 02:52 PM
دیده در راهت نهم ، دردانه بارانت کنم
چهره ی زیبا نما تا جان به قربانت کنم
11-06-2016، 03:11 PM
من که تمام عمر ازتو می سرودم
سخت است میدانم نمیدانی که بودم…
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
11-06-2016، 03:14 PM
من آن کوچه گرد شب انتظارم
که جز دیدنت آرزویی ندارم
11-06-2016، 03:19 PM
من خاطره می نوشم و با یاد تو خوبم
برگرد و به پایان برسان بی خبری را…
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
11-06-2016، 03:25 PM
از ياد تو بر نداشتم دست هنوز
دل هست به ياد نرگست مست هنوز
11-06-2016، 06:27 PM
ز هشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد…
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه …
11-06-2016، 06:38 PM
دوست دارم دور تو پروانه باشم روز و شب
شمع باشی و در من شعله ها بر پا کنی
|