صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17
اسب تازی گر ببندی چند روزی پیش خر
رنگشان یکسان نگردد خوی شان یکسان شود
مرگ دست خداست ، زن وسیله س !
باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!
درد عشقی کشیده ام کمپرس( compress)
زهر هجری چشیده ام کمپرس ( compress)
بخاطر دلم ولم
پشت یه سانتافه نوشته بود:
عاقبت فرار از مدرسه!!
حسنی به مکتب نمیرفت باباش گذاشتش کمک شوفری
اين با اينكه قافيه نداره و موزون نيست به دليل تواتر در رويت نوشتم:
خدايا !
زيبارويان ، چرا!؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17