28-05-2018، 08:40 PM
از گلوي خود بريدن وقت حاجت همت است
ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند
ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند
کلمات کلیدی |
مشاعره شعر |
مشاعره
|
||||||||||||||||||||||||||||||
29-05-2018، 01:59 PM
دست بردم كه كشم تير غمش را از دل
تير ديگر زد و بر دوخت دل و دست به هم
29-05-2018، 04:21 PM
مــاه عـبـاد تـسـت و مـن بـا لـب روزه دار ازیـن
قــول و غـزل نـوشـتـنـم بـیـم گـنـاه کـردنـسـت
29-05-2018، 05:51 PM
تو همانی که همه عمر مرا «غم» بودی
هر زمان خواستمَت، از بغلم کم بودی
29-05-2018، 08:47 PM
در غمت یا صبر باید کرد و با داغ تو ساخت یا اجل باید بیاید مرگ درمانی کند
29-05-2018، 10:36 PM
نور خورشید ز چشمان تو دیدن دارد چای هل دار ز دست تو چشیدن دارد گفتن صبح بخیری که همه می گویند از لب حادثه خیزِ تو شنیدن دارد
30-05-2018، 01:51 PM
یک قطره که با موج کسی پا نشدم
گم بودمو هیچ وقت پیدا نشدم
|