[Raha71]

تا كجا مي برد اين نقش به ديوار مرا؟
تا درودي به سمرقند چو قند
و به رود سخن رودكي آن دم كه سرود
كس فرستاد به سرّ اندر عيار مرا

[MaNi]

از ياد تو بر نداشتم دست هنوز 

               دل هست به ياد نرگست مست هنوز

[MaNi]

دوباره بازمی‌گردی
مثل نامه‌ای که هر دو رووش
نشانی من است

[MaNi]

ترا مي خواهم و دانم كه هرگز
به كام دل در آغوشت نگيرم
توئي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس، مرغي اسيرم

[MaNi]

دلم امشب صاف است
آسمان هم آرام
و هزاران فانوس
باد هم می آید
و نسیمی زیرک
سعی دارد که بفهماند شب
مظهر این همه تاریکی و دلتنگی نیست...
به گمانم فردا
روز خوبی باشد:
صورت ماه به من می گوید...!

[MaNi]

من اینجا بس دلم تنگ ست
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم

[M.E.H.D.I]

می برم منزل به منزل چوب دار خویش را
تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را

[MaNi]

آسمان، ياس، سحر، ماه، نسيم،
روح درجسم جهان ريخته اند،
شور و شوق تو برانگيخته اند،
تو هم اي مرغك تنها، بسراي

[.AnGeL.]

یاد دارم یک شبی مویت به پیشانی نشست

بعد از آن عمریست محتاجم به یک رکعت شمار!

[MaNi]

روزگاریست در این کوچه گرفتار توام

                    با خبر باش که در حسرت دیدار تو ام