اگه اسمتو بذارم گل پژمرده میشی ،
اگه بذارم آفتاب غروب می کنی ،
اگه بذارم ماه روزها تنها می مونم ،
پس اسمتو میزارم نفس ،
که اگه رفتی منم با خودت ببری.
دیدین وقتی بادوم تلخ میخورید؟؟؟
سریع بعدش چند تا بادوم شیرین میخورید تا تلخیش از بین بره
ولی دیگه لذتی از بادوم های شیرینش نمیبرید
فقط میخواین تلخی رو فراموش کنید
وقتی هم که تلخی تموم شد!
دیگه میترسید بادوم بخورید
که نکنه دوباره مثل اون بادوم تلخ باشه
عشق مثل اون بادوم تلخه
بعدش با ادمای زیادی میرین
ولی فقط برای فراموش کردن اون!
بعدش هم دیگه می ترسین عاشق شین
در اصل ادما فقط یه بار عاشق میشن
از اون به بعد یا از هوس
یا از اجبار تنهایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
غصم میشه، اگه بفهمم داری غصه میخوری...
شکایت از کسی نکن، با اینکه خیلی دلخوری...
ﭼﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺗــ ــــ ـــ ــﻮ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﺮﺳـــ ـــ ــﻢ....
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺧﻮﺑﯽ ؟ !
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ…
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﻫﺴﺘﻢ
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ…
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯﺕ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ ؟
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ…
ﺗﻮ ﺍﺻﻼ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺭﺍ
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ........!
یک روزهایی هست ...
دلت میگیرد از نزدیک ترین آدمهای زندگی ات!
همان هایی که با دنیا هم عوضشان نمیکنی!
سخت است بفهمی عزیزترین کسانت می رنجانند تو را!
همان هایی که دم از معرفت می زنند!
یک روزهایی میفهمی که چقدر میان این همه " آشنا" غریبه ای...!
بگذار
آهسته
آهسته بگویم
" دوستت دارم "
میخواهم
این دوست داشتن
به درازا بکشد . . .
امروز جلوی آیینه سه تا، تار موی سفید توی سرم پیدا کردم
اولی
اینجا...
دومی
اینجا...
و سومی
همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی
من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن...
چه داستان غریبی داره وابستگی...
وقتی باكسی هستی واست میشه یه عادت
تاحدی كه نمیفهی این عادت باید یه روزی ترك بشه..
وای كه چقد سخته ترك عادت
وقتی ازش دورمیشی...
جدامیشی..
دیگه قراره نبینیش
باهاش حرف نزنی ..
اونجاس كه میفهمی این وابستگی توی اعماق وجودت رخنه كرده است...
اونجاس كه تازه حس میكنی .❤.
دنیا رو
زندگی رو..
حتی خودشو
و خودتو بدون اون نمیخای
وای كه چقدر حسه غریبیه عـــــــــــــــــاشقی.....
دیگــــه دلـــــــم نمیخــــــواد کسی حرفامــو بشنوه...
دیگه دلم نمیخواد کسی اشکامو ببینه...
دیگه دلـــم نمیخــواد بخنـدم...
دیگه دلــم نمیخواد کســی بهــم توجــه کنه...
دیگه دلـــم نمیخــواد تو اوج بدبختــی یکــی یارم بشه...
دیگه دلـــم نمیخواد تو دنیا احســاس کنــم یکــی دوستـــم داره...
دیـــگه دلــم نمیخــواد به امیــد دیــدن کسی از خواب بلــند بشــم...
دیگــه دلـــم نمیخـــواد به رویا دلــخوش باشــم...
دیگــه دلـــم نمیخـــواد ادامـــه بدم....
میـــــدونی یعنی چــی؟؟؟
یعنی رسیـــــدم به آخر خط ...
حــالا میفهــمم نقطـــه پــایــان کجــاسـت........