موبایل روز

نسخه‌ی کامل: دلتنگی امروز من
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دل من تنگ تو شد ، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگی دل جا بشوی
تو فقط امده بودی که دل از من ببری ؟
بروی ، دور شوی ، قصه و رویا بشوی ؟
انقلابی شده در سینه من ، فتنه ی توست
سبزی چشم تو باعث شده رسوا بشوی
من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی
غرق عشق تو شدم ، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی ، عازم دریا بشوی
حیف ما نیست که با عشق به جایی نرسیم
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی ؟
نم باران ، لب دریا ، غم تو ، تنگ غروب
دل من تنگ تو شد ، کاش که پیدا بشوی
دوست داشتن ات
نوشتنی نیست
که واژه ها
نه قلبی برای شکستن دارند
و نه دستی برای سرد شدن ..

دلتنگ که می شوم
نه چشم گریه ای دارند در باران
نه پائی برای گم شدن در باد ..

دوست داشتن ات را
نمی شود نوشت
وقتی که واژه ها
نه موئی برای سپید شدن دارند
و نه اندامی برای خم شدن ..

عشق تو انتظار ست
که کاغذ های کاهی نمی فهمند ..
دوست داشتن ات
حسرتی ست
که در دل هیچ واژه ای نمی ماند ..
و من زنده ام تا معلوم شود
عشق طولانی ست …
دوباره باز ، تموم انتظارمو ، تموم خاطراتمو ، قدم زدم
کنار تو ، تو این خیال لعنتی ، نه این دفعه به راحتی ، قدم زدم


بارون اومد ، رو گونه های خستمو ، با این دل شکستمو ، قدم زدم
نبودنت، مثل یه کابوسه برام ، همش تو انتظار تو ، قدم زدم


به هم زدم ، کاشکی بدونی حالمو ، که سردو بی قرارمو ، قدم زدم
دوس داشتنت ، نهایت رفاقتت ، بمونه تا قیامتت ، قدم زدم
من شعر نمیگویم....
من شعر نمی دانم...
تنها , تو را مرور می کنم
شعر ,
تجسم صدای توست...!
شعر ,
تنفس هوای توست..!
یاد تو که گل می کند ,

 بر واژه می نشیند ,
گل واژه می شود ,
و
شعر زاده می شود......



پستهای دوستان عالیه......اینم آخرین ارسال من درتایپک دلتنگی امروزمن
(12-08-2015، 12:54 PM)man نوشته: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
من شعر نمیگویم....
من شعر نمی دانم...
تنها , تو را مرور می کنم
شعر ,
تجسم صدای توست...!
شعر ,
تنفس هوای توست..!
یاد تو که گل می کند ,

 بر واژه می نشیند ,
گل واژه می شود ,
و
شعر زاده می شود......



پستهای دوستان عالیه......اینم آخرین ارسال من درتایپک دلتنگی امروزمن


چرا اخری؟؟؟؟؟ Huh.gif Huh.gif
خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست!
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم.....
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا....!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی....
♥مـــــڹ تــــــــــو را ڪہ داشتہ باشم . . .♥

♥مهم نیسٺ ڪجاۍ ایڹ دنیا زندگۍ ڪنم . . .♥

♥مهم نیسٺ چند روز دیگر قرار اسٺ زنده بمانـــــم . . .♥

♥مهم نیسٺ چہ بلایۍ میخواهد سرم بیاید . . .♥

♥تــــــــــو تـــــنـها ســـــهم مـــــڹ از ایڹ دنیایۍ . . .♥

♥مــــــڹ تــــــــــو را ڪہ داشتہ باشم . . .♥

♥بہ تمام آرزوهایم رسیده ام . . .♥

♥مـــــڹ از خــــــــــدا فقط تــــــــــو را طلـــــب دارم . . .♥

♥هـــــمــــــــــیـــــڹ . . .♥
فکـــرمیــکـردم در قلــب تو محــکوم بـه ابد هستم

یک بـاره جـــاخــوردم

وقتی زندان بان بـرســرم فریــادزد

هـی توآزادی

وصدای گام های غریبه ای به ســلول من می آمد....



Sleepy.gif
دلم لک زده. حــــرم.

نیمه های شب.

روبروی ایوان طلا... 

خیره به گنبد طلا... 

اشک...اشک...اشک... و

یک آرزو...
♥دوسش دارم...میدونین واسه چی؟❤️

...چون 

...همیشه با حرفاش آرومم میکنه

...جذابیتش دیوونم میکنه

...وقتی میخنده از خندش خندم میگیره

...باهام مهربونه

...بعضی وقتا بهم اخمای کوچولو میکنه

...سربه سرم میزاره

...قربون،صدقم میره

...نگرانم میشه

... بعضی وقتاکه باهام قهر میکنه دلم براش یک ذره میشه

...هر روز که میگذره بیشتر عاشقش میشم

...باید فقط مال خودم باشه

...فقط،فقط مال خودم

...حتی حاضر نیستم یک تار موشو به کل دنیا بدم

...اگه نباشه منم نیستم

...شده همه چیزم

...شده زندگیم

...شده همه دنیام

...شده دلیل نفس کشیدنم

..شده عزیزترینم نفسم