موبایل روز

کاش در کودکی می ماندیم 

جایی که تنها تلخی زندگی ما 

شربت تبمان بود …

دلت که گرفت؛
حرفت را که نفهمیدن
دنیایت که سرد شد
احساس مردگی افکار که کردی..
آرام شدنت را از کسی
"جـز خـودت" تمنا نکن...

گاهۍ دست خودت نیست

دوست داشتن کسۍ 

که میدانےنمیشود اوراداشت

اما مطمئنی که تاابد 

دوست داشتنش 

تڪه تڪه ات میکند

ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ؛؛ 
ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ 
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ؛؛ 
ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ 
ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ !! 
ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ 
ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ 
ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ،،،،، 
ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ 
ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ ؛؛ 
ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ؛؛ ﺑﺎطﻨﺶ 
ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ...!

ﯾﻪ ﭼﻴﺰے ﻫﺴـﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ
"ﺑﻐﺽ "
ﻛﻪ ﻧﻪ ﺭﻭے ﺩﻳﻮﺍﺭ ***** هاے مجازے...
ﻭ ﻧﻪ ﻫﻴﭻ ﺟﺎے ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ
ﺍﺷﺘﺮﺍڪ
ﮔﺬﺍﺷﺖ ....
ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻳﺰے
ﺗﻮ
ﺧﻮﺩتـ

بعضی روزها آدم دلش میخواد تنها باشه،
دستش تو دست کسی نباشه، 
هیچکس باهاش کاری نداشته باشه...
به موسیقی مورد علاقه اش گوش بده،
چند صفحه کتاب بخونه،
با خودش خلوت کنه، 
بزنه بیرون،
بره زیر بارون...

اما بعضی روزها
آدم دلش میخواد یکی سرزده بیاد سراغش،
دستشو بگیره و بگه میای با هم یه نوشیدنی بخوریم؟

حرفها دارم ... !

اما ... 

در سکوت رِکُورد همه را شکسته ام !

°•° مـــــن °•° به قلبم قول داده ام که ...

تنهاي ... تنها ..خودم به پايش بسوزم...

دنیاے مجازے ...
آدمو افسردہ میکنـہ...
بـہ خـصوص وقتے ....
دل ببنـدے و عادت کنے ....
بـہ افرادے کـہ....
مهــم نیست اگـہ نباشـــــے....

آرام بگیــر دلـــم ... !
میـــدانـم دلتنـگـش هستــی... 
میـــدانـم چقـدر غمگیـنـی...
میـــدانـم ایـن روزها در رویاهایـت...
در پـی اش هستــی....
امّـابـرایـش دلتنـگ نشـو ... !‌!!
پیگیـر نبـاش!!
آخرِ ایـن راه از همیـنجـا پیـداسـت!!
میتــرسـم رسـوای عـالــم شـوی ... !!!
مگـر نمیــدانـی بیــن شمـا دریـاهـا فاصلـه اسـت؟
مگـر نمیـدانـی فڪـر کـردن 
بـه ڪسـی ڪه بـه تـو فڪـر نمیڪنـد
خیـانـت بـه جـوانیـت اسـت؟؟!؟
هـر چـه فڪـر میڪنـم بـایــد 'سکوت' ڪنـی... 
شـایـد سهـم تـو از زنـدگی ....
همیـن..... 
دوسـت داشتـن یک طـرفـه باشـــد…!!

ما نه زندگی هامون به‌ قشنگیه عکساس
ونه دوست داشتن هامون به تندیه شعرا
مافقط یک مشت آدم معمولی هستیم
که صبح هاصبحونه میخوریم
ظہرها نهارو شبها
⇦‌غصه⇨