موبایل روز

نسخه‌ی کامل: به این جملات فکر کن
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
"ﻣﺮﺩ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻋﻘﻠﺶ" ﺑﻨﮕﺮ ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺛﺮﻭﺗﺶ" !!

"ﺯﻥ"را ﺑﻪ‌ "ﻭﻓﺎﯾﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺟﻤﺎﻟﺶ" !!

"ﺩﻭﺳﺖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻣﺤﺒﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﮐﻼﻣﺶ" !!

"ﻋﺎﺷﻖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺻﺒﺮﺵ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ" !!

"ﻣﺎﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺑﺮﮐﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ" !!

"ﺧﺎﻧﻪ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ" !!

"ﺩﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﭘﺎﮐﯿﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺻﺎﺣﺒﺶ" !!

"پدر" و "مادر" را فقط ؛ بنگر !! هر چه بیشتر ؛ بهتر !!
پدرم می گفت:
مردم دو دسته اند،
بخشنده و گیرنده.!!؟؟
گیرنده هـــا
بهتر می خورند
اما
بخشندگان بهتر می خوابند
مارلو_توماس
اسمش "فضای مجازی "است .
یعنی صورتها را نمی توان اینجا دید
اما
بسیاری سیرتهای واقعی شان را ....
فقط اینجا نشان میدهند

بعضیها
وقتی برایت مینویسند
خوبی؟
آدم،لبخندمهربانشان را
بین حروف میبیند!
قدرشان رابدانید!
آنهامهربانی را اعتباری دوباره میدهند
Exclamation Exclamation Exclamation
پشت زیباترین لبخند

بیشترین راز ها نهفتہ است.

زیباترین چشم بیشترین اشک هارا ریختہ است

و مهربانترین قلب بیشترین دردهارا کشیدہ است.

"فراموشی"
واژه ی غریبی ست
باور کنید زودتر از آنچه فکرش را بکنید
فراموش میشوید
ولی نوبت خودتان که باشد،
مگر میشود فراموش کرد!
مگر میشود...


Angel.gif
گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.

او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است

Lightbulb.gif Lightbulb.gif Lightbulb.gif Lightbulb.gif Lightbulb.gif
ظهر یکی از روزهای رمضان بود. حسین بن منصور حلاج همیشه برای جزامی‌ها غذا می‌برد و آن روز هم داشت از خرابه‌ای که بیماران جزامی آنجا زندگی می‌کردند می‌گذشت. جزامی ها داشتند ناهار می‌خوردند. ناهار که چه، ته‌مانده‌ی غذاهای دیگران و چیزهایی که در *****‌ها پیدا کرده بودند و چند تکه نان. یکی از جزامی‌ها بلند میشه به حلاج می‌گوید: «بفرما ناهار!»

حلاج می‌پرسد: «مزاحم نیستم؟»

می‌گویند: «نه، بفرما.»

حسین حلاج پای سفره جزامی‌ها می‌نشیند. یکی از جزامی‌ها می‌پرسد: «تو چطور که از ما نمی ترسی. دوستان تو حتی چندش‌شان می‌شود از کنار ما رد شوند، ولی تو الان...؟»

حلاج می‌گوید: «خب آنان الان روزه هستند برای همین این جا نمی‌آیند تا دلشان هوس غذا نکند.»

می‌پرسند: «پس تو که این همه عارفی و خداپرستی، چرا روزه نیستی؟»

می‌گوید: «نشد امروز روزه بگیرم…»

حلاج دست به غذاها می‌برد و چند لقمه می‌خورد، درست از همون غذاهایی که جزامی‌ها به آنها دست زده بودند. چند لقمه که می‌خورد، بلند می‌شود و تشکر می‌کند و می‌رود. موقع افطار حلاج لقمه‌ای در دهان می‌گذارد و می‌گوید: «خدایا روزه من را قبول کن.»

یکی از دوستاش می‌گوید: «ولی ما تو را دیدیم که داشتی با جزامی‌ها ناهار می‌خوردی!»

حسین حلاج در جوابش می‌گوید: «او خداست. روزه‌ی من برای خداست. او می‌داند که من آن چند لقمه غذا را از روی گرسنگی و هوس نخوردم. دل بنده‌اش را می‌شکستم، روزه‌ام باطل می‌شد یا با خوردن چند لقمه غذا؟
Lightbulb.gif شخصیت افراد بر اساس نوع امضاهایشان:

✅کسانی که به طرف عقربه های ساعت امضاء می کنند انسان هایی منطقی هستند.

✅کسانی که برعکس عقربه های ساعت امضاء می کنند دیر منطق را قبول می کنند و بیشتر غیر منطقی هستند.

✅کسانی که از خطوط عمودی استفاده می کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.

✅کسانی که از خطوط افقی استفاده می کنند انسان های منظمی هستند.

✅کسانی که با فشار امضاء می کنند در کودکی سختی کشیده اند.

✅کسانی که پیچیده امضاء می کنند شکاک هستند.

✅کسانی که در امضای خود اسم و فامیل می نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند.

✅کسانی که در امضای خود فامیل می نویسند دارای منزلت هستند.

✅کسانی که اسمشان را می نویسند و روی اسمشان خط می زنند شخصیت خود را نشناخته اند.

✅کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء می کنند، کسانی هستند که می خواهند به قله برسند.

Lightbulb.gif Lightbulb.gif
ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﻣُﺮﺩ
- ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪ -
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺳﺎﻋﺖ ﺯﻧﺠﯿﺮﺩﺍﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺟﻠﯿﻘﻪﺍﺵ ﺳﻨﺠﺎﻕ ﻣﯽﺷﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺸﯿﺪ ...
ﺑﻌﺪﻫﺎ ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ
ﺳﺎﻋﺖﺳﺎﺯ ﻋﮑﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪﯼ ﭘﺸﺘﯽ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺨﻔﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
- دختری ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮒ ﻧﺒﻮﺩ -!
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﯿﮕﺎر ميكشيد…
سه گروه را هرگز فراموش نكن :

آنها كه در شرايط دشوار كمكت كردند ،

آنها كه در شرايط دشوار رهايت كردند ،

آنها كه در شرايط دشوار قرارت دادند ... !