سه گروه را هرگز فراموش نكن :
آنها كه در شرايط دشوار كمكت كردند ،
آنها كه در شرايط دشوار رهايت كردند ،
آنها كه در شرايط دشوار قرارت دادند ... !
ارنست همینگوی
حکایت رفاقت من با تو؛
حکایت قهوه ایست که امروز بیاد تو تلخ تلخ نوشیدم و با هر جرعه،بسیار اندیشیدم که این طعم را دوست دارم یا نه؟!
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن، که انتظار تمام شدنش را نداشتم و تمام که شد فهمیدم ؛
باز هم قهوه میخواهم، حتی تلخ تلخ!!!
در بازی زندگی.....
یاد میگیری:
اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه ...مثل آویختن به طنابی پوسیدست..
یاد میگیری:
نزدیکترین ها به تو ...گاهی میتوانند دورترین ها باشند...
یاد میگیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی...
تا بتوانی یک روزی تمام خودت رو بغل کنی و بروی ...
و در جایی که شنیده و فهمیده نشوی نمانی....
یاد میگیری :
دیوار خوب است...
سایه درخت مطلوب است...
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست....
سخته سنگ صبور عالم و آدم باشی واونوقت هیچڪسی نباشه ڪه حتی به حرفات گوش بده
کم سرمایه ای نیستــــ داشتن آدمهایی که حالتــــ را بپرسند ؛
از آن بهتر داشتنِ آدمهایی است که :
بتوانی در جواب احوالپرسی هایشان بگویی :
خوبـــــ نیستـــــم ... !!!
مــــن به این مهــــر سکوتـــــ
مــــن به این تاریکــــی
مــــن به مــــا
مـــن به فرسودگــــی ذهـــن خـــودم معترضــــم!!!
که چــــــــرا ...
شــوق آغــــاز مــــرا
و منــــی چون مــــن را
ز خــــودم دزدیدنــد !
به کجــــا بر گــــردم ؟
حق برگشتـــن را ز تنــــم دزدیدنــــد ...
سفـــر آیینــــه هــــم رنگـــی نیستــــــ
خوابـــــ رنگیــــن مــــرا دزدیدنــــد ...
ﭼﯿﺰﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺁﺭﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ.