موبایل روز

نسخه‌ی کامل: به این جملات فکر کن
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
در آغـــوش خودم هستـــم!



مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!



نه چنـــدان با لطافتــــ



نه چنـــدان با محبتــــ…



امـــا



وفـــادار….وفـــادار….
قلبم را گـــــــره زده ام به بند کفشـــــم…

تا هـــــــــوس ماندن نکند…




زیر پای خودم لــــــــه شود بهتر اســـــــــت …
دلـــــم را تهـدید کـردم...


که اگــر یکــ بار دیگر بهانه ات را گـرفت …




می دهــم دوباره بســوزانیــش … !!!
هنوز زنده ام 



امــــــــا



خسته ام و ...



بگذریم
مادرش آلزايمر داشت
بهش گفت: مادر يه بيماری داری . بايد بخاطر همين ببريمت آسايشگاه سالمندان
مادر گفت: چه بيماری ؟
گفت آلزايمر...
گفت: يعنی همچيو فراموش ميکنی...
مادر گفت: مثل اينکه خودتم همين بيماری رو داری
گفت : چطور ؟
مادر گفت: انگار يادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم
چقدر سختی کشيدم تا بزرگ بشی
کمر خم کردم تا قد راست کنی
پسر رفت تو ی فکر ...
برگشت به مادرش گفت : مادر منو ببخش
گفت : برا چی ؟
گفت : به خاطر کاری که ميخواستم بکنم
مادر گفت : من که چيزی يادم نمياد!!!
کسی مرا درک نکرد...
     جز پيراهن کهنه کوچک قديمی ام که
     هرقدر بزرگتر ميشدم مرا محکمتر در آغوش می کشيد!!!
زيباترين دکلمه زندگی ام
نم نم باران است
درب اين پنجره را می بندم
نکند باز هوائی شوم!!!
خواستم آرزوهایم را به رخ روزهایم بکشم دیدم تو با روزها دست به یکی کرده ای ؛ آنها خودت را دارند و من فقط حسرتت را ؛ زبانم بند آمد !
ﻳﻪ زمانی ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻳﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ؛ ﻣﺜﻞ ﺍﻻﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺖ باشه !
انسان فقط از جنگ ، زلزله و سیگار نمی‌میرد ؛ انسان روزی از لبخند‌هایی که نمیزند و اشکهایی که نمیریزد خواهد مرد !