موبایل روز

نسخه‌ی کامل: به این جملات فکر کن
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
اشکال ما آدمها این است که. . .
هر کدام به روش خود یکدیگر را دوست داریم
گاهی ظالمانه...
گاهی خودخواهانه...
گاهی مغرورانه...
گاهی مالکانه ...
و نیز گاهی عمیقا" عاشقانه ...
و چقدر در راه و روشهای خود در نهایت دوست داشتن قلب یک دیگر را می شکنیم
و احساس یکدیگر را جریحه دار میکنیم.
وقتی پای رفتن پیش می آید
تازه به این فکر می افتیم که.
کجای کار ما اشتباه بود!
رفتن همیشه با یک خداحافظی اتفاق نمی افتد.
گاهی رفتن در انبوهی از ماندن و بودن است.!
این متن رو از بالا به پایین و از پایین به بالا بخوانید و تفاوت گفتار را ببینید:
امروز بدترين روز بود
و سعى نكن منو متقاعد كنى كه
در هر روزى، يك چيز خوبى پيدا ميشه
چون اگه با دقت نگاه كنيم
اين دنيا جاى وحشتناكيه
با اينكه
بعضى وقتا يك اتفاقات خوبى هم ميافته
شادى و رضايت هميشگى نيستند
و اين درست نيست كه
همش به ذهن و دل ما ربط داره
چون
ما ميتونيم شادى واقعى رو تجربه كنيم
فقط وقتى در يك محيط خوب باشيم
ميتونيم خوبى رو خلق كنيم
مطمئن هستم تو هم موافقى كه
محيطى كه توش هستيم
تأثير مستقيم داره روى
رفتار ما
همه چيز در كنترل ما نيست
و تو هرگز از من نخواهى شنيد كه
امروز روز خوبى بود
حالا لطفأ از پايين به بالا بخونید..
انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد
دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد و پنهـــــــــــــــان است و
دلـــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است.
آدامـــس درس بزرگی بهم یــــاد داد
از همانـــ کودکــــــــــــــــــی میخواستــــ برایمــ بفهماند
کهــ هیچ شیــــرینیـ ماندگــــار نیســـــ .
بچه بودیم بزرگترین آرزومون داشتن یک چیز کوچیک بود؛
بزرگ که شدیم کوچیکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزهاست
بچه بودیم درد و دلها رو به ناله ای میگفتیم میفهمیدند؛
بزرگ شدیم درد و دل رو به صد زبان میگیم... هیچ کس نمیفهمه
بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچه هم نیستیم؛
ای کاش بزرگیمون هم با همون صفتهای خوب و پاک بچگی ادامه می یافت...
ما همه با زندگی معامله می کنیم …!

با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!و

میگوییم اگر نبخشی ، نمی بخشم

بدی کنی ، بدی میکنم

دروغ بگویی ، دروغ می گویم

و همیشه کوچک می مانیم ؛

بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!

این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست!!!!!!..
خنده ات فانوس است از مهتاب هم بهتر
این که از پلکت طنینی میرسد شادم
هر روز صبح، در هر ایستگاه بزرگ راه‌ آهن، هزاران نفر داخل شهر می‌شوند تا به سر ِ کارهای خود بروند و در همین
حال، هزاران نفر دیگر از شهر خارج می‌شوند تا به سر کارشان برسند. راستی چرا این دو گروه از مردم، محل‌های کارشان را با یکدیگر عوض نمی‌کنند؟
" عقاید یک دلقک / هاینریش بل "
ﺷﻨﯿﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ :
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ، ﯾﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ .
ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ !
ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻢ :
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ
ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺑﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﺭﺩﻫﺎﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪﻩ ,
ﺍﻣﺎ ﺟﻠﻮﯼ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺑﺪﺟﻮﺭﯼ ﮐـــــــــــﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ...
خدایا " قسمت و حکمتت بماند برای آنهایی که درکش می کنند....
برای منِ نفهم ...
فقط معجزه کن!