موبایل روز

نسخه‌ی کامل: به این جملات فکر کن
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
معتاد کامپیوترمعتاد نیست بخدا ! فقط تنهاست …
درسی از جامعه شناسی:
اگر کسی به سرعت عصبانی میشود، حتی برای مسائل کوچک و پیش پا افتاده، این بدان معناست که او عاشق شده است.
حرفي ندارم چيزي هم ندارم
فقط توي دنباي مجازي هيچوقت عاشق نشويد
وگرنه بدجور زمين ميخورين.
شـایــد روزی بـفهمـد ،
بـه خــاطـرش ..
از چه هــا گــذشتــم !
امّــا ؛
حــال کـه نـمی دانـــد ..
تنــها بـه دیگــران میگــویـد : او ، یــک "احـمق" بـــود !!!

تقدیم به اوکه حتی نمی داند برایش پست می گذارم:

سهم“من” از “تـــــــــــو”

عشق نیستــــــــــــــ ، ذوق نیستـــــــــــــــــــــــــــــ ، اشتیاق نیستــــــ

همان دلتنگی بی پایانی س

که روزهــــــــــــــا دیوانــــــــه ام می کند شبها حیرانم!
10 روز مانده تا بهار

روزهای رفته ی سال را ورق میزنم ....
چه خاطراتی که زنده نمیشوند....
چه روزهاکه دلم میخواست تا ابد تمام نشوند
وچه روزهاکه هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد...

چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود....
چه لبخندهاکه بی اختیار برلبانم نقش بست و چه اشک هاکه بی اراده از چشمانم سرازیر شد...
چه آدم هاکه دلم راگرم کردند چه آدم ها که دلم را شکستند..
چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد... و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد...
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان....وچه...
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.......
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا......
آرامشی که هیچگاه تمام نشود......
به قول خسرو شکيبايي:

عید واقعی از آن
کسی است که پایان سالش را جشن بگیرد، نه آغاز سالی که از آن بی خبر است. 
‎ ‎"آخر سال تون قشنگ"
یک جایی میرسد که ادم دست به خودکشی میزند..نه اینکه تیغ بردارد ورگش را بزند،نه قید احساسش را میزند....
تنهايي همين است،
تكرار نامنظم من بي تو
بي انكه بداني براي تو نفس ميكشم
ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﻧﻪ ، ﺗﺮﺱ ﻣﻦ ﺍﺯ
ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ! ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻏﺼﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ ،
ﺗﺮﺱ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﻤﻪ ﻫﺎﺳﺖ! ﺗﺮﺱ
ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺳﺖ!
ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﻦ ﻧﺎﺧﺎﺳﺘﻪ ﯼ ﻋﺎﻃﻔﻪ
ﻫﺎﺳﺖ! ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﯾﺴﺖ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﮐﻪ ﺑﺮ
ﺷﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﺳﺖ ! ﮔﻠﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ
ﻧﯿﺴﺖ ، ﻣﻘﺼﺮ ﺩﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﺳﺖ
شاهکاری از چارلی چاپلین:
خطاهایی را بخشیده ام که تقریبا نابخشودنی بودند....تلاش کردم تا جایگزینی برای افراد
غیرقابل جایگزین پیدا کنم،و افراد فراموش نشدنی را فراموش کنم...بدست افرادی که
انتظارش نمی رفت،دچار یاس شدم ، ولی افرادی را هم ناامید کردم...دوست داشتم و
دوست داشته شدم....ولی گاهی اوقات هم پس زده شدم...ولی بارها قلبم شکست...با
شنیدن موسیقی و تماشای عکس ها گریستم...تنها برای شنیدن صدایی تلفن
کردم...عاشق یک لبخند شدم....قبلا تصور می کردم که با این همه غم خواهم مرد ،و از
اینکه شخص بسیار خاصی را از دست دهم،میترسیدم که از دست هم دادم...ولی زنده
ماندم...و هنوز هم زندگی می کنم!!! و زندگی..."از آن نمیگذرم"
گاهی چه دلگیر می شوی از خدا و گاهی
چه بی اندازه دلت برایش تنگ می شود؛
گاهی ز حکمتش شاکی؛
گاهی مشکوک و گاهی مجذوب عدالتش میشوی؛
گاهی از رگ گردن به تو نزدیکتر
و گاهی دور میشود از تو....!!! گاهی قدرتش در لبخند تو جاری میشود
و گاهی در گریه ات؛

خدا همان خداست،
کاش اینقدر ما گاهی به گاهی نمیشدیم