از دیگران شکایت نمی کنم
بلکه خودم را تغییر می دهم،
چرا که کفش پوشیدن راحت تر از
فرش کردن دنیاست.
مبارزه انسان را داغ می کند
و تجربه انسان را پخته می کند!
هر داغی روزی سرد می شود . . .
ولی هیچ پخته اى ديگر خام نمی شود !
روباهی از شتری پرسید:
«عمق این رودخانه چه اندازه است؟»
شتر جواب داد: « تا زانو»
ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا می‌زد به شتر گفت:
«تو که گفتی تا زانو! »
شتر جواب داد: « بله، تا زانوی من، نه زانوی تو »
"هنگامی که از کسی مشورت می‌گیریم یا راهنمایی می‌خواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما" هر تجربه‌ای که دیگران دارند برای ما مناسب
نیست."
هرڪَز نفهمیدم
فراموش ڪردن
درد داشت...
یا فراموش شدن...
به هر حال...
دارم فراموش
میڪنم ...
فراموش شدنم را...
پولدارى؛
منش است و ربطى به ميزان دارايى ندارد...
گدايى؛
صفت است ربطى به بى پولى ندارد...
دانايى؛
فهم و شعور است و ربطى به مدرك تحصيلى ندارد...
!! درد و دل !!
که میکنی یعنی
ضعف هایت را
! درد هایت را
میگذاری در سینی
و تعارف میکنی
! بر دارند که هر کدامش را که میخواهند
! تیز کنند
! تیغ کنند
... و بزنند...
زماني كه ميخواهيد وصيت نامه بنويسيد
ميبينيد تنها كسي كه از دارائيتان سهمي نداره خودتان هستيد
پس تا ميتوانيد از زندگي خود لذت ببريد
عزیزترین آدمها
مثل پازلن !!
اگه نباشن . . .
نه جاشون پر میشه !!
نه چیزی جاشونو می گیره !!
حال این روزهای من
خلاصه می شود دریک کلمه … خسسسسسسسسته …
خسته ام ازدنیایی که آدم هایش ماسک عاشقی دارن
خسته ام ازجایی که برای دیگران نفس میکشم
دلم یک عالمه آرامش می خواهد...
وقتی دلتنگ باشی
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند
باز هم دل تو بارانیست،
خیس تراز دریا
خراب تر از امواج
آدم چقدر زود پیر می شود ؛
وقتی احساسش
اضافه تر از درک آدم هاست…!
روزی که
تو را دیدم،
روزی عادی بود
و بعد از آن،
هیچ روزی عادی نبود!