موبایل روز

نسخه‌ی کامل: به این جملات فکر کن
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
آخرین بار که من از تهِ دل، خندیدم


علتش پول نبود ...


انعکاسٍ جُوک هر روز نبود...


علتش، چهره یٍ ژولیده یِ یک دلقک ، یا زمین خوردن یک کُور ، نبود...


من به ِ "من" خندیدم !


که چو یک دلقــکِ گیج


نقش یک خنده به صورت دارم،


و دلم میــــــگرید...!
در معادلات زندگی هیچ گاه از علامت منفی استفاده نکنید،
به خاطر داشته باشید که تفکر منفی از آن چنان قدرتی برخوردار است
که می تواند با قرار گرفتن در پشت یک معادله بزرگ زندگی،
همه علامت های مثبت آن را تغییر داده و مانند خود منفی بسازد
آنتن های ذهن تان را تنها به سوی ایستگاه هایی تنظیم کنید
که شبانه روز امواج مثبت پخش می کند،
کاری کنید که کارکنان ایستگاه های منفی از شدت بیکاری اخراج شوند.
تجربه های تلخ و شیرین زندگی را مانند يك درس فهمیدنی بدانید و
نه حفظ کردنی،چرا که مطالب حفظ شده پس از مدت زمانی در ذهن پاک می شوند.
مرد ايده أل آن كسي نيست كه فقط ثروت زياد و زيبايي ظاهر داشته باشد 

بلكه آن كسي ايده الم است كه بداند چگونه لبخند بر لبانم بنشاند  و مراقبم باشد و عملش گواه دوست داشتن عميقش باشد
تفکر انسان

مانند یک چتر نجات می باشد

یعنی تنها زمانی

می تواند کار کند که باز باشد
یک‌نفر بدبین، به‌مشکلات ِ سعادتی که نصیبش شده می‌اندیشد،
یک‌نفر خوش‌بین در جستجوی سعادتی است که در هر مشکل نهفته‌است.
*وینستون چرچیل*
ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻧﯿﺴﺖ !!
ﭘﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﺷﮑﺴﺖ " ..
ﺩﻭﺭ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﯽ" ..
ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ "ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﻨﻔﯽ " ...
ﻭﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ "ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ " !!!
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﯾﺪﮐﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﺍﺭﺍﺩﻩ" ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ،،
ﻣﻮﺗﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ "ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ" ،،
ﻭﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﺍﻣﻴﺪ " ..
ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ " ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ نام دارد . . .
گــفــتــی:
“خـــــودتـــــ را جــــای مـــن بــگـــذار”…
گــــذاشــتــم…
مـــی بــیـنــی… ؟؟
امـــا نــرفــتــه ام...
ﻣﻌﻠّﻢ ﮔﻔﺖ :
"ﻓﻌﻞ ﺭﻓـــــــــــــــــﺖ" ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ڪُﻦ ...
ﮔﻔﺘﻢ : رفتم , رفتی , رفت
سڪوتے ڪلاﺱ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ...
ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﺭﺍ ﻓﺸﺮﺩ ...
سڪوﺕ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ :
ﺩلے ﺭﺍ شڪست ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻏﺮﻭﺭے ﺭﺍ لہ ڪرﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ
عشقے ﺭﺍ بےﺭﺣﻤﺎنہ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ
احساسات را گرفت و رفت
لبخندامو گرفت و رفت
زندگیمو گرفت و رفت
دنیامو گرفت و رفت
شادےهامو گرفت و رفت
"رفــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ، ﺍﻣﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ.
ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﮔﻮﺭ ﮔﺮﯾﺨﺘﻪ!

" ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺪﺍﯾﺖ "
مداد ✏: متاسفم
◽ پاك کن : چرا ؟
تو هیچ کار اشتباهی نکردی
✏مداد :
متاسفم چون
به خاطر من اذیت می شوی
هر وقت که من
اشتباه می کنم ، تو همیشه آماده ای آن را پاک کنی.
ولی وقتی اشتباهاتم را
پاک می کنی ?بخشی از وجودت را از دست می دهی
و ▫هر بار کوچک وکوچکتر میشوی .
◻پاك کن :
اما برای من مهم نیست !
من ساخته شده ام تا
هر وقت تو اشتباه کردی
به تو کمک کنم
با اینکه میدانم روزی تمام خواهم شد و دیگری جای من را خواهد گرفت .
من رضایت دارم !?
پس لطفا ناراحتی را کنار بگذار..
گفتگو بین مداد ✏و پاك کن،◽
برایم الهام بخش بود .
والدین ، همچو پاك کن
و فرزندان مانند مداد هستند .
آنها همیشه درکنار فرزندان هستند
و اشتباهات آنها را پاک می کنند .
اگر چه فرزندان
جایگزین (همسر ) می یابند
ولی والدین از انچه برای فرزندانشان
کرده اند شادمانند. 
در تمام طول زندگيم
مداد بوده ام و والدین من مانند پاك کن 
هر روز کوچک و کوچکتر می شوند .
اين مرا پر از درد می کند 
چون
می دانم که یک روز انها من را ترک
خواهند کرد و خرده های پاك کن ،
تنها چیزی خواهد بود که
به خاطرم بیاورد 
روزی چه کساني را داشتم.
باحترام پاک کن های زندگی