موبایل روز

من
عادتــ کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
دوستت داشته باشم؛
وَ
برایم مهم نباشد
که تو
در کجای این شهر شلوغ
به فراموش کردنم مشغولی...

بی خداحافظی از قلب جهان خواهم رفت
نگران توام اما نگران خواهم رفت


عاشقی شیوه قلب نگران است بخند
یاد من باش که لبخند زنان خواهم رفت...

از من عبور میکنی و دم نمیزنی

تنها دلم خوش است که

شاید ندیده ای...

کَس ندانست که من می سوزم

سوختن،هیچ نگفتن، هُنر است....

با خدا طرف شدن کار مشکلی است
زندگی بازی خدا و یک عروسک گلی است...

شب، ندارد سرِخواب...

شاخِ مایوسِ یکی پیچکِ خُشک
پنجه بر شیشه ی در می ساید

من ندارم سرِ یأس،
زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور
ضربِ آهسته ی پاهای کسی می آید...

ﺍﮔﻪ ﺑﻮﺩﻧﺘﻮﻥ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺴﯽ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﯿﺪﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﯽ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ!

یادمان رفت شقایق دل داغی دارد ..شاپرک در بغل شمع چ حالی دارد …
آنقدر محو تماشای قفس ها شده ایم... یادمان رفت ک یاد عزیزان چ صفایی دارد