موبایل روز

(10-02-2015، 10:10 PM)asma72 نوشته: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چراهمه ساکتن؟؟
اسکای؟مجی،؟سعی؟بی بی؟فارگل؟مهم؟ زیراب تشریف دارین؟

اسی باهات قهرم چرا اسم منو نیوردییی

ما خوزستانیا آدمای خاکی هستیم

من خوزستانی نیستم زیر خاکم 

(10-02-2015، 10:36 PM)╮ϝα☨ℯ₥ℯɧ╭ نوشته: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
من خوزستانی نیستم زیر خاکم 

تو خوزستانی نیستیو زیر خاکی پس من که خوزستانیم چطورم

مي دوني ...
بايد بفهمي وقتي دلت مي گيره،
تنهايي…
بايد ياد بگيري از هيچ کس توقع نداشته باشي،
بايد عادت کني که با کسي درد دل نکني،
بايد درک کني که هر کس مشکلات خودش و داره،
بايد بفهمي وقتي ناراحتي…
دلتنگي…
يا بي حوصله اي…
هيچ کس حوصله تو رو نداره،
ديگه بايد فهميده باشي،
همه رفيقِ وقتاي خوشي اند..!!!!

خیلی بده که نتونی... کاری که دوست داری با همه ی احساسه در بو داغونت کنی اما.... نتونی !دلت میخواد جای باشی که جا برات ندارهدلت تو به هزار زحمت جای نگه داری که اصلا دیده نمیشه ،نه نگرانیاش، نه عشقشچشمت و جای بدوزی که اصلا مسیر نگاهش نیست ، نه خیسی نگاهت و میبینه ،نه خواهش نگاهتواما باز با همه ی اینا دلت خوش باشه به بودنش ، به ناز صداشدل من خیلی گناه داره میدونم ، اما گناه داره بیا کمکم کن ،بگو چیکار کنم دلت ،دلم و بخواد، نگاهت نگاهم و ببینه sharare.T?...

سلام من اومدم
سلام 0212 خوبی؟ممنون بابت شارژ

این منم...یه قلم پر حرارت و بی زبون...این منم ، داغ دیده ای لال...که گاهی از بی زبونی و سادگی های خودش به ستوه میاد...ادمی سخت اما ساده م...محتاج زمانم اما عجولم...من اونقد عجله کردم ، انقد از دیر شدن ترسیدم ، که در اغلب زندگیم دیر رسیدم...و گاهی اونقد زود رسیدم که خودم فهمیدم ، زوده...ترسیدم از اشتباه و اشتباه کردم...از حرف زدن ترسیدم ، لال شدم ، درست زمانی که باید می گفتم ...و گفتم درست زمانی که نباید میگفتم...باور کردم،اما کم باور شدمو همیشه عقب کشیدم و کوتاه اومدم...ضعیف نبودم ،اما خودم و باور نداشتم حصار کشی کردم دورم و....سنجیده عمل کردم، اشتباه کردم،دیر فهمیدم اشتباه کردم...و همیشه در خطرناک ترین نقطه ی احساسم غرق شدم...این منم...یه ادم با یه دنیا کاستی...ادمی که باور می کنه، ساده می مونه و شکست می خوره...باز می ترسه و دور میشه..باز جرئت پیدا میکنه و نزدیک میشه ...باز گول می خوره،گول احساسشو،گول دنیا رو...و یاد نمیگیره و ساده می مونه و باز شکست می خوره...خسته می شم ، اما نمیتونم بگم خسته م ، که نگن ضعیفه...پس بهانه می گیره ... از در، از دیوار، از آسمون،از هووووااا...کاش روح هم دیدنی بود، که مریضی شو می شد دید...تبش و فهمید...شکستگی شو گچ گرفت...نوازشش کرد ...لالم ،و روز به روز لالتر می شم...روز ب روز ضعیف تر...روز به روز خسته تر...شکسته تر...غمگین تر...بهانه گیر تر...غیر قابل تحمل تر ...و تررررررسو تر...گاهی می خوام اما نمی شه...گاهی می شه ،می تونم ... اما نمی خواممی دونم باید چیکار کنم ، کجا برم ، چی بگم...اما نمی خوام...بس که خسته م ...بس که زود بزرگ شدم...و الان باید بزرگ بمونم، بچه گی میکنم،،،بچگی های نکرده رو..تقصیر کسی نیست ...این منم....Sharareh.T?

چه زیباست بخاطر تو زیستن


وبرای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن


و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن


برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن


ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است


بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست


ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست


و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد

اوه اوه...اینجا همه شاعر شدن...فاطمه تو هم شعری بگو