موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تو مثل برفی
که تمام گذشته ام راپوشانده ای
و من جز روزهای سفید
چیزی در خاطرم نیست
تو شاکری ز خالق و خلق از تو شاکرند
تو شادمان بدولت و ملک از تو شادمان
شدم از درس گریزان
 و به عشقت مشغول
 بیـن ایـن دو چـه کنــم
 نقطـه پیـونــد نبــود ❤️
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند
گر سَر برود
زِ سَر ، هوایت نرود
داداش با حرف آخر شعر من باید شعر بنویسی Rolleyes.gif

دست در گردن یاد تو چنانم که مپرس
آنچنان یاد تو افتاده به جانم که مپرس
عهه نمیدونستم Biggrin.gif
***
سوگند خورم من به خدا و به سر او
کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را ❤️
از دوســـــــت به یادگــــار دردی دارم ... که ان درد به صد هزار درمان ندهم
من کیستم از خویش به تنگ آمده‌ای
دیوانه با خرد به جنگ آمده‌ای
یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
Biggrin.gif Biggrin.gif