موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
رود از دیده چو با یاد منش اشک ندامت

لاله از خاکم و از کالبدم ناله برآید
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
من از بی قربی خار لب دیوار دانستم 
که ناکس  کس نمیگردد از این بالا نشینی ها
آه عجب کاری به دستم داد دل

هم شکست و  هم شکستم داد دل
لاله داغ است از فغان بلبل و گل بی خبر 
آشنا رحمی نکرد امادل بیگانه سوخت
تو آن بُتی که پرستیدنت خطایی نیست

و گر خطاست مرا از خطا ابایی نیست
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی teeth
یـار و هـمـسـر نـگـرفـتـم کـه گـرو بود سرم

تـو شـدی مـادر و مـن بـا هـمـه پـیری پسرم
می‌شوند از سردمهری، دوستان از هم جدا

برگ‌ها را می‌کند فصل خزان از هم جدا
اسب دل را من به عشق ديدنت زين مى كنم

كوچه را با ريسه هاى ياس آذين مى كنم