موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
در جهان بال و پر خويش گشودن آموز
که پريدن نتوان با پر و بال دگران
توان وصف تو گفتن که در وصف نگنجی
نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایی
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
درد عاشقی را دوايی بهتر از معشوق نيست      

شربت بيماری فرهاد را شيرين كنيد ..
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست

آنجا که دل باید به دریا زد همین جاست
تلقین و درس اهل نظر، یک اشارت است
گفتم کنایتیّ و، مکرّر نمی کنم
Undecided.gif

مثل عادت نیستے تا ساده انکارت کنم

"تو" نفس‌هاے منے باید کہ تکرارت کنم
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است 
زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام ما
اين سکوتي که شده باعث تنهايي ما

بين ما گشته چو ديوار ، دلم مي گيرد
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی