موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد Wink.gif
دلم برای خودم لااقل کمی می سوخت
اگر که پوچی دنیایتان امان می داد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد
در غربت اگر مرگ بگیرد بدن من 
 که کند قبر و که دوزد کفن من
نقش پیری را ز آب و رنگ ها نتوان زدود
در زمستان برف رسوا بر سر هر بام بود
در جوانی هر چه نالیدم کسی یادم نکرد
در قفس مردم ولی صیاد آزادم نکرد
در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد
دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد
دوستی با هر کس کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هر جا نهادم طعمه ی صیاد شد
دارد تمام عشق من از دست مي رود       انگيزه هاي زيستن از دست مي رود
دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی