موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دوست دارم نزنی شانه و هی گیر کند

لای موهای پریشان تو ، انگشتانم
میخواهمت چنان که شب خسته خواب را
میجویمت چنان که لب تشنه آب را..
ای کاش طبیبی برسد حاذق و عاشق

احوال عمومی دلم سخت خراب است
توی شهری که تو نیستی همه جا رو غم گرفته
هر کجا رفتی صدام کن عزیزم دلم گرفته
همچون انار،خون دل از خویش میخوریم 

غم پروریم ؛ حوصله ی شرح قصه نیست
تو را پرواز بس زود است و دشوار
ز نو کاران که خواهد کار بسیار
رنگ قرمز به لبت مات و هراسان مانده

چشم آبی تو اینقدر تماشا دارد!
دارمت دوست به حدی که خدا میداند
این گفته فقط باد صبا میداند
مهرت ای دوست زمانی ز دلم پاک شود
که همه پیکر من زیر زمین خاک شود
دلم خوش است مي آيی تو هم به ديدارم

مگر سفارش اسلام ، رفت و آمد نيست؟
تو را تا حد ومرز بت پرستی دوست دارم
تو را اندازه ی شب های مستی دوست دارم