موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دیده رخسار تو را دیده و دل خواسته است

حق گواه است در این حادثه ما بی گنهیم !  


#ادیب_برومند
مثل لباس پهن شده روي بند رخت

با باد در نبرد و گلاويز گيره ام ..

#اميد_صباغ_نو
مثل سنگی زیر آب
از خویش می‌پرسم مدام
ماه پایین است یا بالا
چه فرقی می کند؟

#فاضل_نظری
در من دریغ هیچ به جز درد و داغ نیست
با تو همینکه غافلم از خویشتن خوش است...
تمام شب
آنجا میان سینه من ؛
کسی ز نومیدی ،
نفس نفس می زد…

کسی به پا می خاست
کسی تو را میخواست...

#فروغ_فرخزاد
تو احتیاجِ جدا ناپذیر عمرِ منی
اگر چه دورترینی اگر چه بی‌خبری

خلاصه‌تر بنویسم به دوری‌ات سوگند
هنوز در دلم از هرچه هست‌ و نیست سری

#مهرداد_محمدی
یک لحظه واقعا بد و یک لحظه عالی ام

این روزها به لطف تو حالی به حالی ام

شهری میان خاک جنوبم که مدتی ست

درگیر ابرهای سیاه #شمالی ام


#جواد_منفرد
مرا جا می گذاری می روی دلدار یعنی این
کماکان عاشقت می مانم و ناچار یعنی این

شبیه کندن زخمی که دائم تازه می ماند
مرورت می کنم جان می کنم، بیمار یعنی این

#علی_صفری
نمی‌دانم چرا اما به قدری دوستت دارم

که از بیچارگی گاهی به حال خویش می‌گریم


#فاضل_نظری
ما داغدار بوسه‌ی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمی‌گذاشت...

#فاضل_نظری