تنها شدن، در خود شکستن، خون دل خوردن؛
تاوان یک رنگی در این دنیای رنگین است
بعد از تو قید عاشقی را می‌زنم قطعا
قلبم به چشمان خودم هم سخت بدبین است
#حمیدرضا_گلشن
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
#فاضل_نظری
از حالِ دل، این خسته‌‌ی دیوانه چه گویم؟
بر آینه نقشی‌ست به اندازه‌‌ی آهی
#جویا_معروفی
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
مطمئنم گفته بودی با توام تا روز مرگ
من فقط شک می کنم گاهی مبادا مرده ام
#محسن_نظری
من تورا از آرزوهایت جدا کردم ببخش
من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش
با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن
با تو و تنهایی ات ای دل چه ها کردم ببخش
#فاضل_نظری
شاخه ای خشکید و ازچنگ شکوفایی گریخت
خوشبحال هرکه از غم های دنیایی گریخت
هم نشینی باکسی دلتنگی ام را کم نکرد
کاش میشد لحظه ای از دست تنهایی گریخت
#فاضل_نظری
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد
از بس که استخاره زدم تا ببینمت ...!
#عباس_احمدی
تا من شوم آسوده و خشنود شود یار
با من بزن ای مرگ، به تیری دو نشان را...
#فاضل_نظری
ازمهربان بودن دلم دیگر پشیمان است
زخمی شدم دور وبرم صدها نمکدان است
#محسن_کاویانی