موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تو شاد باش که من همچو غنچه تصویر
خجل ز آمدن و رفتن بهار شدم
ز وحشتی که نکردند آهوان از من
به آشنایی لیلی امیدوار شدم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
مدام ذهن خسته ام تو را مرور می کند
سَرَم،سَرَم، خدا،که فوق العاده درد می کند
در دیاری كه در او نیست كسی یار كسی

كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
یاد عبورِ ماه از آن کافه ها بخیر

از یاد رفت قصه ما، یاد ما بخیر

در کوچه هایِ برف، کسی ساز می نواخت

یادِ شبی که با تو شدم آشنا بخیر
روزه می گیرم ولی هرلحظه دور ،از روی تو
بغض را فنجان به فنجان دزدکی سرمیکشم
مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است
تــو را با ديگران مي بينم ودر صبر مي سوزم

كي ام من؟ روزه داري در ميان روزه خوارانم
مستوفی دیوان قضا روز نخست 
مجموعه شادی و الم کرد درست 
شادی به تمام مردمان قسمت کرد 
غم ماند به من داد که این قسمت توست
توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم
آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود