موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح 
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دل

حاصل عشقند و من این نکته می دانم چو شمع
عمریست مرا تیره و کاریست نه راست
محنت همه افزوده و راحت ،کم و کاست
توتِ تابستانِ تو، طعمِ گَسِ پاییزِ من

کی به پایان می رسد نازِ تو و پرهیزِ من؟
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد
دلشکستن سهم ما بود و کسی باور نکرد

دل نبستن قبل زخم از هر دوایی بهترست
تــو مــیـرسـی بـه عـزیـزان سـلـام مـن بـرسـان
کـه مـن هـنـوز بـدان رهـگـذر گـذارم نـیـسـت
تُو بدونِ مَن مَرا کم داری

مَن ولی بی تُو جَهانَم خالیستْ
توئـی آن نـوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق
چـراغـت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا
اون بالا نوشتی  رهگذر (نجوا) یادش بخیر
=====

اگر با غیرتی با درد باشی
و گر بی غیرتی نامرد باشی