موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد 

                       چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد
در من کوچه ای است که با تو در آن نگشته ام

سفریست که با تو هنوز نرفته ام

روزها و شب هاییست که با تو به سر نکرده ام

عاشقانه هایی ست که باتو هنوزنگفته ام
من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده  

                              با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد سها را
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش

                        این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند
دوش دیدم که ملائیک در میخانه زدن
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دل پاک و زلالم را ندیدی
               تو رفتی بغض با من آشنا شد
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثي كرد
رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت
به تاريكي شبها بخشيد و به انگشت
نشان داد سپيداري و گفت
نرسيده به درخت
كوچه باغي است كه از خواب خدا
سبزتر است
ترسم این است صدایم به صدایت نرسد

                                 بِدَوم با سر و سر، باز به پایت نرسد
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید