موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
هستی‌ام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم
باخبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم
 
#احسان_انصاری
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهو وش چنان شوخی که با من می کنی بازی
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت
اصلا بعید نیست، خدا را چه دیده ای

#قیصر_امین_پو
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش
شوقم افزون شد و آرام کم و صبر نماند

در فراق تو، ولی عهد همان است که بود

#سلمان_ساوجی
دانه بهتر در زمين نرم بالا مي كشد
سرفرازي بيشتر چون خاكساري بيشتر
روح پدرم شاد که می‌گفت بـه استاد:
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ!
 
#ملک‌الشعرای‌بهار
چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی
از امتداد خسته ی کلاف بی عدالتی
یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی

یادت  بخیر یار فراموشکار ما !!!
اول اندر كوي او جز نقش پاي ما نبود
آخر آنجا از هجوم خلق، جاي ما نبود