موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مرا می گفــت دوش آن یــار عیــــار
ســگ عاشق به از شیـــران هشیـــار
رو سیاهم شبیه موهایت
اتفاقی که پشت گوش توام

هرطرف خواستی رهایم کن
عاقبت باز بارِ دوشِ توام

#سجاد_شهیدی
مامور کم از خودی چرا باید بود
یا خدمت چون خودی چرا باید کرد
دهخدا تجربه ی عشق ندارد، ورنه

معنی مرگ و جدایی به یقین هردو یکی ست

#کاظم_بهمنی
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
تکه سیبی که تو دندان زده‌ای، خوردن داشت

آدم اینگونه زمین گیر لب حوا شد

#امیرحسین_آتش
دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب می گزد چو غنچه ی خندان که خامشم
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر

به غیر گریه، که آن هم به اختیارم نیست...

#شهریار
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب ودانه می‌دهم به‌خوش‌خیالِ باورم

تومثل ماهِ برکه‌ای ومن غریق مست شب
دوباره تو دوباره من شناوری شناورم

#حسین_منزوی