موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مــاه می تابـــد و انگـار تــویی می خنـدی
بـــاد می آیـــد و انگــار تـویی می گـــذری
یاران همنشین همه از هم جدا شدند
ماییم و آستانه دولت پناه تو
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین

کزین گل ها پس از مـا هم فراوان رویــد از گلها
ای که با سلسله زلف دراز آمده ای
خبرت باد که دیوانه نواز آمده ای
یاد تو به دل نشسته گرم

                  حرف های تو نشسته نرم

تو مگر ز دورها نیامدی؟

                     از عبور نور ها نیامدی؟

تو مگر فرشته ای که این چنین

                    بر دلم نشسته ای چه دلنشین
نازی که زلبخند گل یاس هویداست 
زیبایی عشق است که در چشم تو پیداست
تو رفتی و به همه بی تو گفته‌ام خوبم

که پیشِ چشمِ جماعت تقیّه باید کرد!
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم..
مــن که بی تاب شقــایق بـــودم        همـــدم سردی یخ ها شــــده ام
کــاش چشمان مــرا خاک کنیـــد         تا نبینم که چـــه تنــــها شـــده ام
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی