موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
درد عاشقی را دوایی بهتر از معشوق نیست
شــربت بیمــــاری فـــرهـــــاد را شیـریـن كنید
دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست
پسته را خون میشود دل تا لبی خندان کند
دیدی که مرا هیچکسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی
فقط یه چیز ازت میخوام همیشه عاشق بمونی
یاد روزی که به عشق تــو گرفتار شدم

از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم
من نه انم که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم
ما سوخته دلان ساکن کوی غم و دردیم
در رفاقت شکست خورده ولی توبه نکردیم
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام
معنا ندارم بی تو من، در دفتر و دیوان دل
اما چو اسمت می رسد، شیدای شیدا می شوم
ما دانه نخورده طعمه دام شدیم
ناکرده گنه دیدی چه بد نام شدیم ؟