موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یك نگاه از تو و در باختن جان از من
یك اشارت ز تو و بردن فرمان از من
نشاط جوانی زپیران مجو
که آب روان باز ناید به جوی
یاد روزی که به عشق تــو گرفتار شدم
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم
من و انکار شراب این چه حکایت باشد 
غالبا آنقدر عقل و درایت باشد
دل زود بـــاورم را بــه کرشمه‌ای ربـــودی
چو نیاز ما فزون شد، تو به ناز خود فزودی
یا ایام جوانی جگرم خون میکرد
خوب شد پیر شدم کم کم ونسیان آمد
دلم در هر تپش صد بار آواز تو می خواند
نمی دانم تو هم یاد دل ما می کنی یا نه
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد ترک امیدواران
نیــازارم ز خــــود هــرگــــز دلی را
که می ترسم در او جای تو باشد
دانی که چرا سر نهان باتونگویم؟ 
 طوطی صفتی طاقت اسرار نداری