موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یارب این شمع دل افروز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش        اين چراغي است کزين خانه به آن خانه برند
دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد        تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
دل در پی دیدار تو آواره به هر سو ست
هر چند فراقت ز سرم کنده دگر پوست!
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
میکِشی درد با تمام وجود، درد این خنده های زورکیَت
میشوی حبس بی ملاقاتی ، تو و آزادی یواشکیَت
تا تو نگاه میکنی ،کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است؟
تشنه ام   تشنه ی  آن  چشمه ی  خندا ن   لبت

گر چه دیری است که دل سیرِ سراب است گُلم
ما زبالابیم و بالا میرویم
ما زدریاییم و دریا میرویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما زبی جاییم و بی جا میرویم