موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تــــا کشتــــــه ی وادی محبت نشــــوی
سر رشته ی عا شقی به دستت ندهند
در عالم بی‌وفا ،کسی خرم نیست
شادی و نشاط، در بنی‌آدم نیست
تقدیر مبادا که کند از تو مرا دور
تو از من و من از تو چرا آه چرا دور
روز محشر که سر از خاک لحد برداریم
نام نیکویتو نقش است به پیشانی ما
ای دوست مگر از دل مجنون خبرت نیست
عمریست كه از عشق تـــو  بـــر  كـوه روانیم
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو                        
پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو
وقتـی که پرسشی کنی اصحـاب درد را
چون من شکسته دل ترم،  اول مرا بپرس
سرم از خدای خواهد که به پایش اندرافتد
که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مــرا یــــاد کند
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز