موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تو خود دلیل بلایی چگونه می خواهی

«خدات در همه حال از بلا نگه دارد»…
در مسیر عشق پاکت ، شیوه‌هایم دیدنی است

                                    قبله‌گاه سجده هایم ، نازنین چشمان توست
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم

روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
ماه عبادست و من، با لب روزه دار از این

قول و غزل نوشتنم، بیم گناه کردنست...
تو شنیدی که دلم گفت  بمان ایست نرو  

                        بخدا وقت خداحافظیت نیست نرو
وقت رفتن نگهت سوخت دل و جان مرا

جسم بی جان شده را نیست روا باز کُشی…
یک نفر هست  صمیمانه تو را می خواهد

                          مثل یک عاشق دیوانه تو را می خواهد
دل بنا بود که محکم نکند بندش را
تا که اغاز کند عشق فرایندش را …
از ياد تو بر نداشتم دست هنوز 

                    دل هست به ياد نرگست مست هنوز
زیر باران خزان آنچه نباید دیدم ....

نیمهٔ گم شده ام بود ولی کامل بود!!!!!!