موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
وقتی تو باشی پیش من، چیزی نمی خواهد دلم

          از پیش من هرگز نرو، من بی تو تنها می شوم
یک شب  افتاد  در این برکه ی دل نقشِ  رُخت

          حیفْ رؤیای (من و تو)  نقش  بر آب  است   گُلم
تا کی فکنی وعده امروز به فردا

               امــروز بــر آن وعـده دیروز وفا کن
در‏ ‏ان‏ ‏شهری‏ ‏که‏ ‏نامردان‏ ‏عصا‏ ‏از‏ ‏کور‏ ‏میدزدند
من‏ ‏خوشدل‏ ‏محبت‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏انجا‏ ‏جستجو‏ ‏کردم
مارا به دست های غم خود سپرد و رفت

هرگز کسی، چنین کَرَم از یار خود ندید...
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﺳﺎﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺧﺘﻢ
ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ
ﺳﺎﺩﻩ ﺣﻔﻈﺶ ﮐﺮﺩﻡ
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺎﻧﺪﻡ
ﺳﺎﺩﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺳﺎﺩﻩ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﯾﺪ
ﺳﺎﺩﻩ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺭﻓﺖ
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﻭ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﺑﺪﯼ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭﺳﺖ
ﺳﺎﺩﮔﯿﺴﺖ
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است

چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد…
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز 
سودای دلنشین نخستین و آخرین!
 عمرم گذشت و توام در سری هنوز
زاهدان را توبه دادیم و حریفان را شراب

ما در این میخانه با گبر و مسلمان ساختیم...
من دهان باز نكردم كه نرنجي از من
مثل زخمى كه لبش باز به لبخند نشد