موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
از پیش من هرگز نرو، من بی تو تنها می شوم
با حرف هر بیگانه ای، رسوای رسوا می شوم
می بی صفا،نی بی نوا،وقتست اگر در بزم ما
ساقی می دیگر دهد مطرب رهی دیگر زند
درتمام عمر ،گویا زندگی معنی نداشت
از کجا پیدا شدی اینگونه درگیرت شدم
ماهم که رخش روشنی خور بگرفت
گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت
تو زبردستی و عاشق کش پیمانه پرست
فرض کن مثل خودت مست زبردست مرا
استخوان سر فرهاد فرو ريخت ز هم
ديده اش در ره شيرين نگران است هنوز
زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستـی بـی عشق زنـــدان است بر من زندگانی
یک دل و یک جهت و یک رو باش 
 از دو رویان جهان یک سو باش
شبا هنگام که میگیرند در شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم?
مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود