موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دانی از زندگی چه می خواهم؟
من تو باشم تو
پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو بار دیگر تو
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را

                            می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
آنکه دائم نفسش حس تو را داشت, منم

               این چنین عشق تو در سینه نگهداشت, منم
یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم
اي خوشا آن دل كه آزاري نمي آيد از او

غير كار عاشقي كاري نمي آيد از او
*****
وفایی نیست در گل ها  منال ای بلبل مسکین

                       کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها
از تو میفهمم خدا در خلقت "حوا" که بود
خوب "آدم" را تماشا کرد و عیبش را گرفت ...
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم
ما ز دریاییم و دریا می رویم
ما ز بالاییم و بالا می رویم