موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
مبر از درد شکایت به طبیبان زنهار

که ز یک درد به صد درد گرفتار شوی!!
یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود  

                شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود
دیگر بس است هرچه خدا، حافظِ‌تو شد!

ای‌دل! از این به بعد خدا را تو حفظ‌کن...
ناز بودی ناز کردی من خریدارت شدم

                     آمدی با جان و دل سر گرم بازارت شدم
می‌رسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر

قـاتـل مـولایمـان ش‍ـمـشـیر صیقل می‌دهد...Sad.gif
دیگر یتیم های علی بی پدر شدند
گویا دوباره خسته و بی بال و پر شدند
 
چشمم به حال و روز دلم گریه می کند
دیگر تمام ثانیه ها بی ثمر شدند
دل سودازده را راحت و آزار یکی است

خانه پردود چو شد، روز و شب تار یکی است!
تا میکشم خطوطِ تو را پاک میشوی

                   داری کمی فراتر از ادراک میشوی
یک نامه به نامم ننوشتی مگر آخر


کاغذ به سمرقند تو ای قند، به چند است؟!
تو چه کردی که دلم را به  تنم لرزاندی

                        یک شبه آمدی و در دلم عمری مانـدی