موبایل روز

نسخه‌ی کامل: مشاعره
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
در غریبی سوختم ، هیچکس ز من یادی نکرد

در میان ناله های پر زدرد ، اشک هم مرا یاری نکرد
در این شب سیاهم گمگشته را مقصود
از گوشه ای برون آ ی ای کوکب هدایت
تو دگر مشکن دلم، با وفا پیشم بمان

از جفای روزگار، زخم دلها خورده ام
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب

به راحتی نرسید انکه زحمتی نکشید
دَرْ اینْ طوفَانْ کِهْ ماهی هَمْ بِهْ دَریا دِلْ نَخواهَدْ زَدْ

 کُجا با کِشْتی اَتْ بُردی،دِلَمْ را ناخُدایِ مَنْ...؟
نا کرده گناه در جهان کیست بگو      
وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو
وابسته شدم من به کسی، کاش بیاید که بماند

انگار ندارد به دلم میل، بخواهد که بماند
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد

پس من چگونه گویم این درد را دوا کن
ندیده ام ز تو تصویر ساده ای حتی

منم به رسم زمان ، ناشیانه منتظرم
مه شود حلقه به گوش تو که گردنبندی 


فلک افروزتر از عقد ثریا داری